دیکشنری
photographer studio
fətɑgɹəfəɹ studio
فارسی
1
عمومی
::
عكاسخانه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PHOTOELECTRON
PHOTOELEMENT
PHOTOEMISSION
PHOTOENGRAVE
PHOTOENGRAVING
PHOTOFLASH BOMB
PHOTOGELATIN PROCESS
PHOTOGENE
PHOTOGENIC
PHOTOGENY
PHOTOGLYPH
PHOTOGRAMMETRIC CAMERA
PHOTOGRAMMETRY
PHOTOGRAPH
PHOTOGRAPHER
PHOTOGRAPHER STUDIO
PHOTOGRAPHER'S STUDI
PHOTOGRAPHIC
PHOTOGRAPHICALLY
PHOTOGRAPHY
PHOTOGRAPHY: CATALOGS, EXHIBITIONS
PHOTOGRAPHY: COLLECTIONS
PHOTOGRAPHY: MONOGRAPHS
PHOTOGRAVURE
PHOTOHELIOGRAPH
PHOTOKINESIS
PHOTOLIGHOGRAPH
PHOTOLITHOGRAPHY
PHOTOLOGY
PHOTOLUMINESCENCE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید